کد خبر: 208048
۶ آذر ۱۴۰۲، ۸:۱۴
رسانه شایعه

« شنیده ها حکایت دارد... »، « گفته می شود که... »، « به نقل از یک مقام آگاه... » ...، عباراتی است که مطبوعات نوشتاری به انگیزه ی ترویج شایعه یا پنهان داشتن هویت گویندگان به وفور استعمال می کنند.

به گزارش خبرگزاری سلامت (طبنا) از فارس، اگر رسانه های ارتباط جمعی اعم از نوشتاری و شنیداری را تقسیم بندی کنیم لااقل در دسته بندی های انجام شده در آثار اندیشمندان حوزه ی جامعه شناسی و ارتباطات، رسانه ای به نام شایعه جای ندارد. اما این رسانه دارای کار کردی است که شاید از جهت بعد فراگیری رسانه ای و وسعت و تنوع از آن نوع پیش گفته دارای نفوذ و گستردگی بیشتر و قلمرو وسیع تری را در برگیرد.

شاید نیاز به توضیح نباشد که در تعریف، شایعه را رسانه بنامیم چرا که وسیله ی رساندن پیام است. گر چه پدیده ی شایعه را باید همزاد جوامع بشری دانست، در جهان جدید که دوران حاکمیت رسانه های الکترونیک به ویژه فضای مجازی هستیم که چهار گوشه ی عالم را در رصد خویش دارند این عنصر هیچ گاه خاصیت خود را در این کارزار از دست نداده است. حتی رشد دموکراسی و تقویت جامعه ی مدنی در کشور های توسعه یافته نتوانسته است برای آن بدیلی بیابد.

رواج شایعه از طرفی به علقه و وابستگی شهروندان جامعه به فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی هم البته وابسته است و می توان بر این گفته پای فشرد که در نبود فضای باز مطبوعاتی و آزادی رسانه ها که به حق، رکن چهارم دموکراسی لقب گرفته اند شایعه و شایعه پراکنی نقش این رکن را بر دوش دارد. این نکته که در هر جامعه بسته و یا در بستری که فرهنگ شفاهی و شنیدن و نقل قول بیش از خواندن و پژوهش و تحقیق عزت می یابد، شایعه بالنده تر رشد خواهد کرد؛ مورد تایید علمای ارتباطات است. آن چه وضع ما یعنی جامعه ی دینی که اخلاق مداری وجه تمایز آن از جامعه ی غیر دینی است؛ لزوم پیروی و تاسی از دستورات دینی و باید ها و نباید های اخلاقی است. این فرمایش قرآن شریف « الفتنه اکبر من القتل » یا «الغیبه اشد من الزنا » بر نهی آموزه های دینی از ارتکاب مومنین به گناه های زبانی است و به خوبی اشاره می کند که اگر شایعه باعث کسر حیثیت و اعتبار و آبروی اشخاص باشد از قتل نا پسندتر و منفورتر است.

متاسفانه در آستانه ی انتخابات و گرم شدن تنور رقابت ها، بوی قدرت چنان عده ای را سر مست می کند که فراموش می کنند در جامعه ی اسلامی شعار مارکسیستی « هدف وسیله را توجیه می کند » مذموم است و نا صواب. خصوصا این که نگاه به قامت قدرت به اندیشه ی خدمت باشد و صد البته اگر مراد، اندوختن ثروت باشد نا پسندتر و نا صوابتر. نمی پسندیم که به وصفی و نسبتی توصیف شویم که عاری از حقیقت است اما در وقت شنیدن تهمت ها و نسبت های ناروا به رقیب خوشحالیم و ترویج و تشویق می کنیم! و یا ساکت می نشینیم!
بیشترین حجم تبلیغات و سخنرانی و خطبه و خطابه در جامعه جاری است؛ لیکن با کم ترین باور درونی و التزام و پایبندی! امر به معروف را صواب و دارای ثواب می بینیم و نهی از منکر را نیز...!

در آزمون عمل شرم ساریم در حالی که در مقام وعظ و نصیحت معلم اخلاقیم ...! صاحب این نوشتار خود را مبرا از این آفت اخلاقی نمی بیند و نه خود را مربی اخلاق می داند. واضح است که نقد هر پدیده ی ناپسند اجتماعی وظیفه ای تعطیل ناپذیر است و بر ماست که چه آن را از نگاه مذهبی تکلیف دینی ببینیم و یا الزام اخلاقی، در اجتناب از آن بکوشیم.
« گر بدی گفت، حسودی و رفیقی رنجید – گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم »

معصومه علی پور – کارشناس معماری - HSE

مقالات مرتبط:

تکدیگری، درد یا درمان؟

زباله، تهدید آینده

صنعت، محیط زیست، باید ها و نباید ها

محیط زیست فراتر از بحران

فراموشی فرهنگ

هر شهروند یک پاک بان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha